چرا باید چادر سر کنیم، اشاره به این است که سمبل و نمادی است که از بزرگان دین ما برای ما به ارث رسیده است. در این بین برای بانوان چه الگویی والاتر از حضرت فاطمه (س) میباشد؟! مگر غیر از این است که این بانوی بزرگگوار حتی در برابر مردی نابینا از این پوشش استفاده نموده است. در این خصوص بهتر است به رفتار و پوشش اجتماعی افراد بزرگ دینی همچون حضرت زهرا(س) بیشتر تفکر کنیم.
شلــوار لـی را برایـــمآن فـرستــادنـد ، اول زیــاد هم بد نــبود ، بعـد شـد آفـت غیـرت و حـیاء….
پـسرانـه اش از بالا کـوتاه شـد و دخـترانه اش از پـایین!
چــآدر شـد مـانتوهـاے بلـند،
مـانتو ها ذره ذره آب رفــت ، حـالا دیگـر باید آن را بــُلوز نـامــید!!
چـادرِ چـادرے ها هـم ڪم ڪم تـبدیل به شـــنــل شـد،
یـا آنـقدر نــازڪ که بـودنش طعـنه ایسـت بـه نبــودنـش!
حـالا ڪه دیگـر شلـوار جـایش را بـه سـاپـورت داده ،
روسـری ها هـم ڪه از عـقب و جـلو آب رفــته!
مـانده ام فـردا فـرزنـداݩ ایـن نسل هنـوز همـ مـادر را اسـوه پـاکۍ و پـدر را مـظهر مردانـگی خـواهنـد دانـست؟؟؟
کـاش مردان حـرمت مـرد بودنـشان را میدانستند...
چادرم را که بر سر میکنم، حس میکنم میان بهشت هستم. اشتباه نکنید، خیال بهشتی شدن مرا بر نداشته و اصلا شاید من لیاقت بودن در بهشت خدا را نداشته باشم اما همین چادر، همین عفاف و حجاب بهشت من است و من با آنها بهشت در همین دنیا را تجربه میکنم. چادرم را که بر سر میکنم، حس میکنم خدا رخت عاشقی را بر تنم پوشانده و مرا در راه خود قرار داده. بله من با پوشیدن چادرم احساس می کنم که عاشقی محض درونم را فرا گرفته و مرا به سمت خدا می کشاند، من با این چادر عشق به خدا را در سراسر وجودم احساس میکنم، حس میکنم که عشق او مرا احاطه کرده و مرا به سمت خوشبختی و سعادت هدایت می کند. من هم می توانم چادر را از سر بردارم، من به هیچ اجبار و زوری این کار را نکرده ام اما چرا وقتی که با آن احساس بهشتی بودن به من دست می دهد، حسی خداگونه در سراسر وجودم موج میزند آن را از سر بدارم و خودم را از این لذت محروم کنم؟ من به دیگران کاری ندارم، آنها هر چه که میخواهند بگویند آزادند من با خود و روحیاتم کار دارم. من نه از سر اجبار و نه از سر عمل به قانون بلکه تماما به خاطر عشقی که در قلبم است حجابم را حفظ میکنم. حالا حتی اگر در کشوری دیگر بودم، حتی اگر مرا مجبور می کردند تا حجاب را بردارم من این کار را نمی کردم چرا که من به راحتی از خوشبختی ام نمی گذرم.
اگر رقیب، دل خود ز غصه آب کند
محال آنکه توان رفع از حجاب کند
بگو به مدعی ، هرگز به ادعا نرسی
بسوز! عاقبت این غم تو را کباب کند
هزار مثل تو کردند این خیال، ولی
نشد میسر ایشان که فتح باب کنند
بمرد و حسرت این درد را به گور ببرد
امید آنکه نصیب تو را تراب کند
هر آن که کوشش رفع حجاب بنماید
خدای، خانه عمر او را خراب کند
به اصل، منکر و در فرع، گفت وگو کردن
به مثل اوست گل اندود، آفتاب کند
تو را که نیست جوی از حقایق اسلام
بگو کدام طریقت تو را حجاب کند؟